علي جان کوفيان غيرت ندارند
که فرمان تو را گردن گذارندعلي جان کوفيان خِفّت پذيرند
که دامان بلندت را نگيرندعلي جان، کوفيان با کياست
جدا کردند دين را از سياستبه نام دين سرِ دين را شکستند
دو بال مرغ آئين را شکستندبه پيشاني اگر چه پينه دارند
ز فرزند تو در دل کينه دارندچو بنچاق(قباله) فدک را پاره کردند
غزالان تو را آواره کردندشغالان، شيرها را سر بريدند
کبوتر بچـّگان را سر بريدند